آزادی

ما خواهان افغانستان آزاد، مستقل، دموکرات، سیکولار و عاری از هرگونه تبعیض لسانی، سمتی و مذهبی هستیم

آزادی

ما خواهان افغانستان آزاد، مستقل، دموکرات، سیکولار و عاری از هرگونه تبعیض لسانی، سمتی و مذهبی هستیم

اوباما به اندازه بوش خطرناک است

اوباما به اندازه بوش خطرناک است

سه شنبه, 02/06/1390 - 12:26

نسخه قابل چاپنسخه قابل چاپ

مصاحبه نشریه «هاروارد اینترنشنال ریویو» با ملالی جویا

برگردان: نادیا پارسا

 

نادیا پارسا-«ملالی جویا» هم‌اکنون ۳۳ ساله است و به هنگام عضویتش در مجلس افغانستان جوان‌ترین نماینده مجلس بود. او در سال ۲۰۰۷ به سبب برخی از مواضع‌ جنجالی‌اش برای مدت سه سال از عضویت در پارلمان افغانستان محروم شد. دلیل شهرت وی، طرح شجاعانه برخی دیدگاه‌ها‌ی ضدامریکایی‌ او در مقام یک زن جوان نماینده بود.


 

او را شجاع‌ترین زن افغان خوانده‌اند. خانم جویا مدتی را در ایران و پاکستان به عنوان پناهنده زندگی کرده و هم‌اکنون به عنوان فعال حقوق بشر غالباٌ در حوزه مسائل آموزشی و زنان فعالیت می‌کند.
چند ماه پیش این فعال حقوق بشر بنا داشت برای معرفی کتاب خود سفری به آمریکا داشته باشد؛ اما مقامات آمریکایی با درخواست ویزای او مخالفت کردند. رد ویزای او سبب به راه افتادن کارزارهای مختلفی در حمایت از او شد. کارزارهایی که ده‌ها سازمان مدافع حقوق بشر و فعالین ضد جنگ در آن شرکت داشتند.

مخالفت با ویزا‌ی ملالی جویا، حتی مورد اعتراض برخی از سناتور‌ها و نمایندگان کنگره آمریکا نیز قرار گرفت. در ‌‌‌‌نهایت، وزارت خارجه آمریکا مجبور شد تحت فشار اعتراض‌های موجود، در تصمیم پیشین خود تجدید ‌نظر و ویزای خانم جویا را صادر کند.
در ماه مارس گذشته، جویا پس از ورودش به ایالات متحده در برنامه‌ای مشترک با پروفسور «نوآم چامسکی» شرکت کرد. در این برنامه، هزاران نفر حضور یافتند و بزرگ‌ترین برنامه ضد جنگ در شهر بوستون آمریکا معرفی شد.
گفت‌و‌گویی که در پی می‌آید، برگردان گفت‌وگوی نشریه «هاروارد اینترنشنال ریویو» با ملالی جویا است. این گفت‌گو در شماره ماه آوریل نشریه فوق منتشر شده است.
 
هاروارد اینترنشنال ریویو: به نظر شما افغانستان از زمان سقوط طالبان تا‌کنون چه تغییراتی کرده است؟ و به طور مشخص زندگی زنان افغان در این مدت دستخوش چه تغییراتی بوده؟

ملالی جویا: آمریکا کشور من را با دستاویز جنگ با ترور، حمایت از حقوق زنان، حقوق بشر، دموکراسی و... مورد حمله قرار داده است. به رغم حضور هزاران نیروی نظامی در افغانستان، نه فقط زنان افغان، بلکه مردان افغانستان نیز از جنگ، تروریسم، بی‌عدالتی، حکومت مافیایی مواد مخدر، ناامنی، بی‌کاری، فقر، فساد بی‌سابقه و بسیاری دیگر از مشکلات رنج می‌برند.

این صحیح است که وضعیت حقوقی زنان افغانستان در مقایسه با رژیم درنده‌خوی طالبان بهتر شده و در حال حاضر بسیاری از زنان توانسته‌اند که درس بخوانند و مشغول به کار شوند؛ اما معمولاً از این امر، به منظور توجیه «اشغال کشور» استفاده می‌شود. این در حالی است که در بسیاری از بخش‌های کشور، به ویژه در روستا‌ها وضعیت زنان افغانستان همچنان اسفناک است.
 
در حال حاضر، موارد تجاوز، خشونت خانگی، قتل زنان، به آتش کشیدن مدارس و بسیاری دیگر از انواع خشونت و بی‌عدالتی در قبال زنان با سرعتی زیاد رو به افزایش است. برای نمونه، اخیراً در استان «کونار» یک زن جوان پس از آن‌که به شدت مورد ضرب و شتم شوهرش قرار گرفت و در نهایت مجبور به فرار از خانه شد، خود را به دفتر «وزارت زنان افغانستان» معرفی کرد. مقامات وزارت زنان، وی را به رئیس شورای ولایتی که یکی از اشخاص بدنام منطقه است ارجاع می‌دهند. این مرد در دو نوبت به این زن تجاوز می‌کند و هنگامی که یک وکیل شجاع محلی بنا داشت مسئولیت دفاع از این زن را بر عهده بگیرد، توسط همین فرد  به مرگ تهدید شد. این تنها یک نمونه از هزاران نمونه موجود در افغانستان است.

هرچند ۶۸ تن از اعضای پارلمان افغانستان زن هستند و این رقم حتی از شمار نمایندگان زن در کنگره آمریکا نیز بیشتر است، ولی واقعیت این است که حضور این نمایندگان بیشتر جنبه سمبلیک دارد. غالب این نمایندگان روابط نزدیکی با افسران بلند‌پایه ارتش دارند، بنابراین این زنان را نمی‌توان نمایندگان واقعی زنان افغانستان محسوب کرد. در افغانستان، خشونت علیه زنان رو به افزایش است و هرماهه ده‌ها مورد خودسوزی زنان گزارش می‌شود. همه این موارد در نتیجه سیاست‌های حکومت زن‌ستیزی است که هیچگونه حمایتی را از زنان افغانستان به عمل نمی‌آورد.
 
چرا فکر می‌کنید دولت ایالات متحده، از سال ۲۰۰۱ به بعد سیاست حمایت از جنگ‌طلبان و بنیادگرایان مذهبی را در افغانستان در پیش گرفته است؟

این مسئله که دولت آمریکا به مثابه پدرمعنوی بنیادگرایی اسلامی در منطقه تلقی می‌شود، یک رمز سرگشاده است. تمامی گروه‌های تروریستی بنیادگرا، از القاعده تا طالبان و نیز همه‌ی جنگ‌سالارانِ نیروهای ائتلاف شمال، در طول جنگ سرد توسط «سیا» به وجود آمدند و به نوعی پایه‌گذاری و تجهیز شدند.
کمربند سبز افراط‌گرایی و مفهوم «جهاد» که در واقع توسط «سیا» در درون تشکیلات ISI پاکستان پایه‌گذاری شد، عامل به وجود آمدن تمامی مشکلات فعلی در منطقه است. نکته قابل توجه این است که دولت آمریکا همچنان برای پیشبرد جنگ در منطقه به این گروه‌های افراطی نیاز دارد.

دولت آمریکا در طول چند‌دهه گذشته، میلیارد‌ها دلار در این گروه‌های تروریستی سرمایه‌گذاری کرده است. با همین بهانه و دستاویز است که ایالت متحده و متحدانش، افغانستان را اشغال کرده‌اند‌ و به واسطه آن کشور من به کشوری بی‌قانون و نا‌امن برای حضور رسانه‌ها تبدیل شده است تا به این وسیله اشغالگران قادر باشند حضور طولانی‌مدت خود را تضمین کنند. در طی این سال‌ها، آن‌ها افغانستان را تبدیل به مرکز تولید تریاک جهان کرده‌اند؛ به اعتقاد من رسیدن به این هدف، یکی از دلایل اشغال افغانستان بود.

در طی این سال‌ها، آمریکا و متحدانش با بهره‌گیری از حضور این گروه‌های ارتجاعی، سعی در سرکوب نیروهای دموکراسی‌خواه در افغانستان داشته‌اند. این امر در حالی است که هم‌اکنون گروه‌های دموکراسی‌خواه به عنوان تهدید‌کننده منافع ملی شناخته می‌شوند. زیرا برخلاف بنیادگرایان، این گروه‌ها خواهان پایان بخشیدن به اشغال نظامی افغانستان‌اند. آن‌ها برای استقلال، آزادی و دموکراسی در افغانستان مبارزه می‌کنند. خوشبختانه در هنگامی که جنگجویان مورد انزجار شدید جامعه قرار دارند، گروه‌های مترقی امکان بهتری برای استفاده از نارضایتی عمومی افغان‌ها و هدایت آن‌ها به سمت جنبش‌های مردمی پیدا می‌‌کنند.
 
برخلاف گروه‌های دموکرات، بنیادگرایان حاضرند منافع ملی کشورشان را برای خدمت به منافع کشورهای خارجی قربانی کنند و این تنها در قبال دریافت پول‌هایی است که به جیب‌هایشان سرازیر می‌شود. آمریکا و «ناتو» لحظه به لحظه در حال گسترش نیروی نظامی خود در افغانستان هستند. آمریکا از طریق طالبان، بنیادگرایی را به جمهوری‌های آسیای مرکزی نیز صادر می‌کند.
 
به نظر شما اگر آمریکا به افغانستان حمله نمی‌کرد، آیا افغانستان الان وضعیت بهتری داشت؟

من گمان می‌کنم که اشغال افغانستان توسط آمریکایی‌ها، مشکلات و بدبختی‌های ما را چندین برابر کرده است. پس از ۱۰ سال جنگ، ویرانی و کشته شدن ده‌ها هزار تن از مردم بی‌گناه، ما همچنان در موقعیتی هستیم که در سال ۲۰۰۱ قرار داشتیم. در سال ۲۰۰۱ افغان‌ها مجبور به مقابله با یک دشمن اصلی بودند؛ «طالبان» اما امروز، می‌باید ما با «جنگ‌سالاران»، «طالبان»، «نیروهای اشغالی» و «مافیای مواد مخدر» مبارزه کنیم.

در حال حاضر، نه تنها دولت آمریکا و بیشتر از ۴۰ متحد آن آزادانه به افغانستان دسترسی دارند، بلکه کشورهای همسایه افغانستان نیز مانند ایران و پاکستان در امور داخلی ما دخالت می‌کنند. این کشور‌ها با ارسال سلاح و کمک‌های مالی، همچنان در حال حمایت از گروه‌های تروریستی‌اند.

اشغال، طالبان و جنگ‌سالاران، سه عاملی هستند که سبب نابودی مردم افغانستان شده‌اند. این درست است که مردم ما آسیب زیادی دیده‌اند و از جنگیدن نیز خسته‌اند - که در جای خود مسئله‌ امید‌بخشی است- اما از این دشمنان داخلی نیز متنفرند. مردم افغانستان اشغال‌گران را خطاب قرار می‌دهند که: «اشتباهات خود را در افغانستان متوقف کنید، ما توقع هیچ کمکی از جانب شما را نداریم!» این موضوع که آن‌ها کشور من را اشغال کرده‌اند، کاملاً واضح است. ما تاریخ طولانی از اشغال داریم. اگر آمریکا و متحدانش افغانستان را ترک نکنند، من مطمئنم که با گذشت زمان، آن‌ها با مقاومت بیشتر مردم افغانستان مواجه خواهند شد.

ما خواستار خروج سربازان خارجی از خاک افغانستان هستیم؛ در عین حال ما خواهان کمک و حمایت شهروندان عدالت‌خواه آمریکا، مردم صلح‌دوست جهان و نیز سازمان‌های حقوق بشری در سرا‌سر جهانیم. هرچند دولت آمریکا و بقیه دولت‌های غربی به مردم افغانستان جنگ و ویرانی تحمیل کرده‌اند، اما ما از آن بخش از مردم این کشو‌ر‌ها که در کنار ما بوده‌اند، همانند دگراندیشان، احزاب و سازمان‌ها و... بسیار سپاسگزاریم. ما به همبستگی و کمک آن‌ها، به ویژه حمایت‌های آموزشی آن‌ها نیازمندیم. «آموزش» کلید مقاومت در برابر اشغال و جهالت است.
 
شما گفته‌اید تنها تفاوتی که میان نیروهای آمریکایی با طالبان وجود دارد این است که نیروهای آمریکایی زیر پرچم «حقوق بشر»، «حقوق زنان» و «دموکراسی» مردم افغانستان را کشته‌اند! با این وصف، نظر شما درباره سخنان اخیر آقای اوباما مبنی بر «تعهدش به تامین بودجه به منظور پیشبرد طرح‌های بشردوستانه در افغانستان» چیست؟ آیا این موضوع باعث امیدواری بیشتر شما نمی‌شود؟

بدون شک ما به چنین کمک‌هایی، بیشتر از «اشغال نظامی» آمریکایی‌ها نیازمندیم. با این وجود متاسفانه دولت آمریکا تحت لوای دموکراسی، حقوق زنان و حقوق بشر، در حال حمایت از مجاهدین زن‌ستیز است. مجاهدین و طالبان، نسخه‌های کپی یکدیگرند.

ظاهر امر این است که دولت آمریکا و کشورهای غربی در ظرف ۱۰ سال گذشته ۲. ۶ بیلیون دلار در بازسازی افغانستان هزینه کرده‌اند، اما به سبب فساد گسترده‌ی مالی در دولت افغانستان و نیز سازمان‌های غیردولتیِ داخلی و بین‌المللی و حتی در خود تشکیلات سازمان ملل و ادارات تابع آمریکا، مبلغ بسیار کمی از این بودجه به مردمی که به واقع در افغانستان نیازمند بوده‌اند رسیده است.

از لحاظ میزان فساد مالی، افغانستان دومین کشور در دنیا است؛ خارجی‌ها نیز به یک میزان در این فساد مالی دست دارند. بنابراین بخش زیادی از سرمایه وارد شده به افغانستان به کشورهای کمک کننده برگردانده می‌شود. تا جایی که اخیراً رسانه‌های آمریکایی نیز بخش کوچکی از این فساد رایج در کشور را نمایش دادند. در این میان می‌توان به رئیس جمهور حامد کرزای، وزرای او و دیگر مقامات دولتی و همچنین اعضای خانواده‌شان، به عنوان افرادی که همگی آلوده‌ به فساد مالی هستند، اشاره کرد. چنین فسادی در ‌‌‌‌نهایت منجر به انتقال صد‌ها میلیون دلار به طالبان شده است؛ صد‌ها میلیون دلاری که در کشتار مردم بی‌دفاع افغانستان به کار رفته است.

دولت آمریکا، کاریکاتوری از دموکراسی را با چهره‌ای خونین به مردم کشور من تحمیل کرده است. به همین دلیل است که افغانستان امروز همانند یک جهنم شده است. هنگامی که اوباما بر سر کار آمد، متاسفانه اولین خبر برای مردم کشور من، درگیری‌های بیشتر بود؛ چرا که او شمار سربازان در افغانستان را افزایش داد و پیامد این امر چیزی نبود جز قتل‌عام، خشونت، بدبختی و تراژدی‌های بیشتر.

در حال حاضر دولت اوباما با دستاویز‌‌‌‌ همان «حقوق بشر» به لیبی حمله کرده است. برای مردم افغانستان اوباما به اندازه بوش خطرناک است. او با حمایت از جنگ‌سالاران، ثابت کرده است که یک جنگ‌طلب است. واقعیت این است که همه اشغالگران، کشور من را به سمت یک دوران تاریک سوق داده‌اند.
 
افغانستان در راه مبارزه برای دموکراسی، با در نظر داشتن فرهنگ محافظه‌کار و اسلامی موجود با چه چالش‌هایی روبه‌رو است؟

افغان‌ها به هیچ وجه کوچک‌ترین مشکلی با «دموکراسی» ندارند. مردم ما، همه‌ گروه‌های بنیادگرای اسلامی را تجربه کرده‌اند و شاهد ظلم و ستم و جهالت آن‌ها بوده‌اند. این گروه‌ها به طور کامل اعتبار خود را در نزد مردم افغانستان از دست داده‌اند. هرچند در ظرف چند سال اخیر، آمریکا و متحدانش تا اندازه‌ی زیادی از اعتبار و ارزش «دموکراسی» در نزد عامه مردم افغانستان کاسته‌اند، اما در کل باورهای دموکراتیک هنوز شانس بیشتری در میان مردم افغانستان دارد.

واقعیت این است که اشغال‌گران عملکرد نادرست خود را تحت عنوان «دموکراسی» انجام داده‌اند؛ در نتیجه، در حال حاضر عده‌ای از مردم می‌گویند اگر این دموکراسی است، ما آن را نمی‌خواهیم. «دموکراسی» بدون «عدالت» ‌مفهومی ندارد، مردم افغانستان از «عدالت» بی‌بهره‌اند.

مردم افغانستان از همه مردم جهان می‌خواهند تا از حقوق آن‌ها در برابر یک حکومت غیردموکراتیک و زن‌ستیز پشتیبانی کنند. ما به جنبه‌های مثبت فرهنگ خود افتخار می‌کنیم. اسلام به هیچ وجه مشکل ما نیست؛ مشکل ما اسلامِ بن‌لادنی، ملاعمری، و نیز جنگ‌طلبان زن‌ستیزی است که از اسلام برای پیشبرد اهداف شوم خود استفاده می‌کنند.


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد