آزادی

ما خواهان افغانستان آزاد، مستقل، دموکرات، سیکولار و عاری از هرگونه تبعیض لسانی، سمتی و مذهبی هستیم

آزادی

ما خواهان افغانستان آزاد، مستقل، دموکرات، سیکولار و عاری از هرگونه تبعیض لسانی، سمتی و مذهبی هستیم

شرایط بین المللی پیدایش بورژوازی ملی در افغانستان

شرایط بین المللی پیدایش بورژوازی ملی در افغانستان:

     شرایط بین المللی پیدایش هسته بورژوازی افغانستان با شرایط پیدایش و رشد سرمایه داری اروپا، فرق و تفاوت داشته و دارد. با این توضیح که قرن 18 اروپا کارخانه داران بزرگ و پرولتاریای انقلابی را زایید، کارگران صنایع دستی را از عرصه تولید خارج کرد و پشت فیودالیزم را به لرزه در آورد. نظام های مطلقه و دولت های فیودالی را از ریشه برانداخت و شرایط لازم پیدایش استعمار کهن را مهیا کرد. صنایع ماشینی و تولید بزرگ چنانکه انگلس نوشت:"تمام ملل و مردمان سیاره ما را به هم نزدیک ساخت". دستاوردهای صنعتی اروپا، اوضاع کشورهای نیمه وحشی جهان را کاملاً دگرگون کرد. بازارهای کوچک، بخش جدایی ناپذیر بازار جهان سرمایه داری و منجمله جزء جدایی ناپذیر بازار استعمار بریتانیا گردید. سرنوشت کارگران جامعه سرمایه داری با صدها ملیون مردم ملل مستعمره آسیا، اروپا و امریکای لاتین جوش و پیوند ناگسستنی یافت. در هر جامعه که صنایع بزرگ، صنایع دستی را محو و نابود ساخت، در هر جاییکه بورژوازی به مثابه طبقه نیرومند قدرت سیاسی را بدست گرفت، بیدرنگ اشراف اصناف و رژیم های سلطنتی را سرنگون ساخت. مناسبات نوین، نظم نوین، قوانین تازه دیگر، حقوق و آزادیهای دموکراتیک را در چهارچوب منافع سرمایه داران و بخاطر رشد آتی نیروهای تولید وضع کرد.


    در چنین وضع ملی و بین المللی اقتصاد، سیاست، تجارت، صنعت و همه شئون زندگی خلق افغانستان در مسیر سیلاب تاریخی استعمارگران خون آشام قرار گرفت.

    در آغاز قرن 19 (1809) نخستین هیئت بریتانوی وارد کشور ما گردید و تجارت افغانستان در دوران شاه شجاع، قابل ملاحظه بود. کالا های تجارتی افغانستان به هند بریتانوی صادر میگردید. نفوس و وظایف شهری نیز در زمان سلطنت اول شاه شجاع و شاه محمود در ظرف شش سال چهار چند شد، کاروان های (تجاری) از کلکته و بمبی در کابل تمرکز می یافتند و از این جا به سه شاهراه منشعب میگشتند. حمالان عمده ایکه اموال تجارتی بین کابل و هند را حمل و نقل مینمودند، لوهانیان بودند. بر طبق نوشته برنس ایشان از قبایل صحرانشین افغان به شمار رفته و در مواضع شرق غزنی تا باندوس متوطن بوده اند ( بسیاری از لوهانیان خود ثروتمندان بزرگ بوده، اموال هند برتانوی را به وسیله اشتراک خود اول به کابل و پس از آمادگی به بخارا حمل و نقل مینمودند). صادرات افغانستان میوه خشک و تازه بود، واردات کابل عبارت از نیل، شکر، پنبه، سان، ململ، چیت های ساخت اروپا، شال، داکه، لنگی های پنجابی و دوا بود. در آغاز قرن 19 سالانه تقریباً دوصد بار اشتر متاع هند بریتانوی در کابل به مصرف میرسید. تا سال (1816) متاع های تجارتی روسیه نیز وارد می شدند. در دوران امیر دوست محمد خان تجارت افغانستان در جهت منافع بریتانیا، تغییر فاحش یافت. برنس از تشویق و رونق تجارت زمان امیر دوست محمد خان به نیکی یاد میکند. در پشاور کالای تولیدی اروپایی به فروش میرسید، هر دو امپراتوری روسیه تزاری و بریتانیا، برای گسترش نفوذ سیاسی و تجارتی خود در آسیای میانه و افغانستان تلاش بسیاری می کردند.

    در آغاز قرن 19 سالانه دوهزار بار اشتر از هند به کابل میرسید و یکنیم هزار بار آن به ماورای آمو مخصوصاً به بخارا که مرکز عمده تجارت بود صادر میگردید، تاجران افغانستان از تجارت و مبادله کالاهای هند بریتانوی سودهای هنگفتی می اندوختند.

     در قرن 19 باشندگان بدخشان تجارت چای و شکر را به عهده داشتند. باشندگان کرانه های آمو به نوشیدن چای بیش از مردم جنوب هندوکش عادت کرده بودند. خلم مرکز تجارت و حلقه اتصال کابل بخارا و یا سمرقند بود. پشم و پوست قره قل افغانستان نیز بالترتیب به هندوستان، ایران، چین و ترکیه صادر میگردید. در قرن 19 کندهار نیز از شهرهای مهم تجارتی افغانستان بود. خلاصه همینکه کمپنی هند شرقی در سرزمین پهناور هندوستان تسلط یافت، بلادرنگ در کشورهای همسایه و یا ممالک آسیای میانه منجمله در افغانستان نفوذ سیاسی و سپس تجارتی و اقتصادی خود را پهن کرد و گسترش بخشید. در برابر تجارت روسیه و کالای تولیدی سایر کشورهای اروپایی سنگ اندازی کرد و افغانستان آغاز قرن 19 با استفاده از منابع طبیعی و موقعیت سیاسی و تجارتی خود به یک شاهراه بزرگ تجارت شمال و جنوب آسیا و به یک مارکیت تجارتی مهمی مبدل گردید. 

خلاصه:

     ترکیب طبقاتی جمعیت و ساختمان شهرهای قرون وسطایی افغانستان، طرز تولید کهن فیودالی، جدایی زراعت از صنعت، پیدایش صنعتگران شهری و اصناف، حدت تضاد میان شهر و ده، پیروزی انقلاب صنعتی در اروپا، ظهور استعمار و گسترش نفوذ آن در اقتصاد، سیاست، تجارت و در سرنوشت ملل و خلق های مستعمره و منجمله بر سرنوشت خلق افغانستان، تلاش استعمار برای بدست آوردن بازارهای هند، افغانستان وممالک آسیای میانه و موقعیت جغرافیایی کشور ما به مثابه حلقه اقتصاد مراکز تجارتی همه و همه شرایط مقدماتی پیدایش مناسبات سرمایه داری را در کشور ما مهیا ساخت.

   اولین جوانه های بورژوازی ملی در افغانستان چنانچه قبلاً تذکار یافت، در آغاز و نیمه قرن 19 بود، امیر دوست محمد خان  به رونق تجارت توجه فراوان مبذول داشت. علاقه او به تجارت تا آن حد بود که برنس و مقامات انگلیسی تشبثات تجارتی او را به گرمی می ستودند. عقب ماندگی مناسبات کهن تولیدی به رونق تجارت، نفوذ استعمار و وارد نمودن کالاهای صنعتی اروپا و تمرکز روز افزون جمعیت شهری، افزایش نیازمندیهای مردم همه و همه شرایط بالنسبه مساعدی را برای بسته شدن نطفه بورژوازی ملی در بطن فیودالیزم افغانستان پدید آورد و در بطن چنین شرایط و مناسبات کاملاً پوسیده فیودالی، هسته پر تلاش بورژوازی ملی رو به تشکل نهاد  و جوانه های روینده طبقه کارگر از درون این اوضاع و احوال سر بلند کرد. این پیدایش در آگاهی سیاسی و تنظیم اداره آن زمان نقش اساسی داشت و هیچگونه توجیه منطقی دیگری ندارد، فقط در نتیجه اشتراک وطنپرستان گوشه گوشه افغانستان بود که طی یک دوره کوتاه، ده سال اخیر سلطنت شیرعلیخان بنیاد اردوی منظم افغانستان نهاده شد، قواعد عسکری وضع و تدوین گردید، مکتب حربی تأسیس شد، خدمت اجباری عسکری در سال معمول گردید.

    فابریکه تولید وسایل جنگی ایجاد و توپهای ثقیل دنباله پر و دهن پر از فولاد ریخته شد[1]. علیرغم سنگ اندازی های توطئه گرانه و نقب گذاریهای آشکار و پنهانی سیاسی دو قدرت استعمارگر بریتانیا و روسیه تزاری به پیشرفت اقتصادی، اصلاحات مالی، اداری، نظامی، فرهنگی و عمرانی توجه فراوان مبذول گردید. مطبعه سنگی وارد افغانستان و جریده شمس النهار برای اولین بار طبع شد[2]، تکت پستی طبع و پسته رسانی معمول گشت.

     به ترقی علم، فن، زراعت و تجارت علاقه فراوان نشان داده شد و بودجه عواید دولت تا بیست ملیون افغانی افزایش یافت [3]

      لویه جرگه در سال 1865 دایر گردید. در این جرگه دو هزار نماینده از سر بر آوردگان اقوام و طوایف مختلف افغانستان اشتراک ورزیده و در باره مناسبات شیرعلیخان و برادرانش بخاطر دفع برادرکشی و جنگ های تجاوز کارانه داخلی و تأمین امنیت مشوره صورت گرفت.[4]

       در سال1870 شهر شیرپور تهداب گذاری شد. تقریباً روزانه یکهزار معمار و نجار و شش هزار کارگر مزدور، طی پنجسال در آن کار میکردند. این شهر تپه بی بی مهرو را در قلب خود جا داده بود و دیوارهای داخلی و خارجی آن 20 فت بلندی داشت. سپه سالار حسین علی پنجشیری سرپرستی ساختمان این شهر را به عهده داشت.[5]

       چون ترقی اقتصاد، فرهنگ، تجارت، صنعت ملی و بیداری سیاسی خلق افغانستان با منافع استعمار بریتانیا از ریشه در تضاد  بود و مانع گسترش نفوذ استیلاگرانه انگلیس میشد و نیز سایر مستعمرات را از خواب بیدار کرده و الهام می بخشید، از این رو قشون تجاوز کار بریتانیا برای دومین بار بر کشور، حمله کرد و با مقاومت بی نظیر خلق افغانستان مواجه گردید. مردم افغان باز به کردار پدران خود علم جنگ و مبارزه را بر افراشتند و بخاطر دفاع از حاکمیت، استقلال و شرافت ملی بپا خاستند. قشون تجاوز کار انگلیس را محاصره کردند و ضربات کوبنده بر آنان وارد آوردند، غازی ایوب خان نیز فاتحانه وارد کندهار گردید و شکست انگلیس ها در میوند، پایه های امپراتوری نیرومند ترین قدرت استعماری جهان را که آفتاب در قلمروش غروب نمیکرد، به لرزه در آورد. جنگ  فاتحانه میوند و قیام مسلحانه توده های مبارز افغانستان در شهر کابل، جنبش آزادیخواهانه کشورهای در بند آسیا، افریقا، ملل و خلق های مستعمره را برای پیکار های دلاورانه ملی و رهایی بخش، الهام بخشید و محافل حاکمه تجاوز کار استعمار بریتانیا را به اقدامات تلافی جویانه و آزادی کش بر انگیخت.

     تصادفی نبود که بعد از پیروزی پر افتخار خلق افغانستان بر قشون مجهز و منظم بریتانیا، مبلغان برجسته و قلم های مزدور استعمارگران انگلیس در روزنامه های معتبر خود می نوشتند که کندهار باید توسط لشکر تجاوز کار بریتانیا تصرف و به هند بریتانوی ملحق گردد، شهر کابل منهدم و از نقشه جهان محو شود. بخش های شمال افغانستان به قطعات کوچک تقسیم گردد. خلاصه علیرغم نهضت مقاومت جویانه توده های مبارز افغانستان معاهده ننگین، خاینانه و اسارت آور گندمک در 26 می 1879 توسط امیر محمد یعقوب خان به امضاء رسید و جنبش جوشان و خروشان ملی و آزادیخواهانه خلق های افغانستان بیدرنگ، توسط امیر عبدالرحمن خان جلاد، این سگ زنجیری و نوکر با وفای بریتانیا سرکوب گردید.

   این امیر مزدور و دست نشانده در تمام دوره سلطنت خود بخاطر پاسداری از منافع پست خود و  خانواده اش خدمات خاینانه و چاکر منشانه ایرا به نفع استعمار کهن ایفا کرد و افغانستان را در تمام دوره سلطنت ننگین خود از دم سیل تندرو فرهنگ و تمدن سرمایه داری دور و غرق در تاریکی نگهداشت.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد