آزادی

ما خواهان افغانستان آزاد، مستقل، دموکرات، سیکولار و عاری از هرگونه تبعیض لسانی، سمتی و مذهبی هستیم

آزادی

ما خواهان افغانستان آزاد، مستقل، دموکرات، سیکولار و عاری از هرگونه تبعیض لسانی، سمتی و مذهبی هستیم

پایگاه نظامی امریکا، حلقه اسارت افغانستان!


پایگاه نظامی امریکا، حلقه اسارت افغانستان!

نامه الکترونیک

درحالیکه بمباردمان و کشتار نیروهای امریکایی و ناتو و طالبان ادامه دارد و همه روزه شاهد قتل عام های مردم بیگناه خود هستیم، دولت پوشالی و جمعی از روشنفکران مزدورش در مورد پایگاه های دایمی امریکا در خاک افغانستان سخن میگویند و عملی شدن آنرا با بیشرمی کم مانندی میخواهند دستاوردی عظیم و راز خوشبختی وطن و مردم وانمود سازند.

دولت امریکا که تاریخچه ستمگرانه‌اش در جهان آشکار است هرگز برای نجات افعانستان گرفتار هزار بلا نیامده بلکه طی ده سال گذشته کاری نداشته است جز تشدید فساد، فقر، قتل و قتال، حمایه بیدریغ جنایتکاران رنگارنگ، رشد تولید مواد مخدر، خنثی سازی، تطمیع و به فحشا کشانیدن جوانان مستعد از طریق پیشکش معاشهای کلان، بورسها و گرین کارتها و گماشتن شمار وسیعی از نوع دست پروردگان "سی آی ای" آنان به عنوان سخنگویان رییس جمهور و وزیران و غیره. آنانی که سایه امریکا را بر سر خویش غنیمت شمرده و در کنار اشغالگران وقیحانه زانو زده وبه سفره‌ی رنگینی از خون هزاران مادر و طفل معصوم رسیده اند، نه می خواهند و نه میتوانند برای یک ثانیه هم از زیر این چتر بیغیرتی و پست فطرتی بیرون روند چتری که در زیر آن خود وخاندان شان را با پولهای افسانوی "جهاد" و هرویین و مقامهای دولتی که زده اند مخفی و مصئون احساس میکنند. لذا اینان با وصف یگان "انتقاد" دوستانه، چنان دعاگوی امریکا اند که گویی امریکا ملنگ خیراندیش و یگانه منجی بشریت هست که در نبود آن ملت افغانستان را گژدم "طالب جان" گزیده و زندگی به نیستی می گراید! اما این مزدوران نکتایی پوش یا پیزار بپای کتمان مینمایند که آفرینندگان طالب و سایر بنیادگرایان جانی همین ابرقدرت بوده که به نام "مبارزه با تروریزم"، "بازسازی"، "صلح" و اینک ایجاد پایگاههای نظامی دایمی، میخواهد کشور ما را به ایالت پنجاه و یکم اش مبدل کند. آنانی که پایگاه های نظامی امریکا را در افغانستان همچون ضامن "آزادی و دموکراسی" تیوریزه کرده و نرم نرمک بخورد ملت میدهند تسلیم طلبان جیره خوری بیش نیستند که عادت کرده اند همیشه یک بادار خارجی را به مثابه پشت و پناه خود داشته باشند تا در نتیجه خیزش مردم مثل برادران شان زین العابدین و مبارک و قذافی و... در زباله دان تاریخ گور نشوند.

امریکا از همان آوان نصب حکومت جهادی ـ امریکایی و با امضای قرارداد استراتژیک ۶۰ ساله با رنگین سپنتا (این روشنفکر خودفروخته که در ازای ستایش حجاب اسلامی از رژیم ولایت فقیه پنجاه هزار دالر گرفت و بویش در فساد برادرش هم پت نماند) درصدد ایجاد پایگاه های نظامی برآمده و تا کنون در خوست، فراه، لوگر، هلمند، کابل، قندهار، ننگرهار و سایر ولایات با خرید و اجاره‌ی زمین های وسیع بنابر گزارشی چهارصد پایگاه مختلف اش را ایجاد کرده است. امروز خوشبین ترین افراد هم دیگر در این واقعیت تلخ و جانسوز تردیدی ندارند که امریکا پلان دراز مدتی برای ماندن دراین خاک را دارد و خروج نیروهایش در ۲۰۱۴ مسخر‌گی و جفنگیست برای اغفال عامه؛ البته ممکن است، تعدادی از نیروها را خارج کند ولی به جای آن پایگاههایش را تحکیم و تدوام می بخشد. دولت پوشالی که زمزمه پایگاههای دایمی را به گوش ها می رساند می کوشد تا اذهان را برای امضای موافقتنامه‌ی خاینانه با امریکا و به زبان دیگر مستعمره شدن رسمی و همیشگی افغانستان آماده کرده و به آن صورت "قانونی" دهد. در حالیکه وقتی کشور فاقد استقلال و آزادی باشد یعنی بیگانگان و یک مشت جنایتکار و فاسد بر آن فرمان رانند، حکومت، پارلمان یا هر نهاد دیگر نیز از هیچگونه اعتبار و مشروعیتی برخوردار نمی باشند که به امضای قرارداد های مادر فروشانه‌ی آنها مردم ما کوچکترین وقعی نهند همان طوری که به موافقتنامه های بین شوروی و دولتهای پوشالی ‌خلقی و پرچمی اش ذره‌ای ارزش قایل نشدند. امریکا که به قول جیم موران نماینده کنگره‌اش افغانستان را به درستی "فاسدترین دولت در جهان" می خواند، اگر دروغگو و ریاکار و جنایتکارپرور نیست باید از عقد اینگونه موافقتنامه ها با فاسدترین و بی آبروترین دولت مافیایی و نیز زد و بند با طالبان و سایر تبهکارن دشمن آزادی و دموکراسی حذر کند تا بیشتر از این به کینه و نفرت مردم ما نسبت به خود نه افزاید.

امریکا که در ۱۳۰ کشور جهان ۷۳۷ پایگاه نظامی دارد و می خواهد مانند پلیس جهانی عمل کند، چه سعادت و خوشبختی را نصیب ملل دیگر کرده که افغانستان غرق در مصیبت از آن بی بهره مانده باشد؟ امریکا واقعا وقیحتر و زورگوتر از شوروی سابق است که علی رغم کشتار درنده خویانه‌ی اخیر در کنر و صدها تن نظیر آن در ولایات دیگر و توهینی کثیف جهت پوشاندن بمباران کودکان کنری که گویا والدین برای مجازات اطفال را می سوزانند، میخواهد مردم ما از ایجاد پایگاههایش استقبال کنند! طغیان دورانساز مردم چندین کشور عربی مخصوصا برضد آن هیئت های حاکمه متمرکز است که غیر از غرق بودن در غارت و عشرت به بهای فقر و بیکاری و ستمگری بر توده ها، اکثرا عمال "سی آی ای" و طرفدار وجود پایگاهها و نفوذ امریکا و اسرائیل در کشور های عربی و سایر کشور ها بوده اند. اداره آقای اوباما باید مطمئن باشد که حینی که غریو دموکراسی خواهی مردم غیور تونس و مصر و بحرین و یمن و... ارکان خود و دولتهای تحت نفوذش را شدیدا به لرزه درآورده، مردم ما آنقدر فلاکت زده و کرخت و نگونبخت نخواهند بود که در برابر توطئه جدید او و نوکران افغانی اش دایر بر ایجاد پایگاههای نظامی آرام بنشینند. اداره او که با تمام سازمانهای استخباراتی با هزینه های تریلیون دالری‌اش نتوانست قیام های ناگهانی و همزمان کشورهای عربی را پیشبینی و تخریب و جلوگیری کند، در پشت آرامش ظاهری، به توفان سرکش توده های عذابدیده‌ی افغان هم پی نخواهد برد.

حزب همبستگی افغانستان که بر ضد اشغالگران و جنایتکاران طالبی و جهادی، درفش استقلال، دموکراسی و عدالت را برافراشته نگهداشته، ایجاد پایگاه های دایمی امریکا را زنجیر سهمگین تر اسارت افغانستان قلمداد نموده و از تمام نیروهای ضد بنیادگرا، انقلابی، دموکرات و وطنپرست صمیمانه می خواهد تا با اتحاد و یکپارچگی عملی در برابر دشمنان خارجی و داخلی مردم ما، به هیچ قیمتی نگذارند میهن هرچند پامال نوکران بیگانه شده ولی به جان و ایمان برابر ما، با ایجاد پایگاههای دایمی ملوث تر شده و با تبانی خاینانه‌ی امریکا، پاکستان، رژیم خون آشام ایران و کلیه بنیادگرایان و قومپرستان چاکر آنها مبنی بر تجزیه اش به ورطه‌ی فنا و تباهی کامل رود.

غیر از سگهای امریکا هیچ افغان شرافتمند ایجاد پایگاهها را تایید نمیکند!
بریده باد دست تمام اشغالگران و مداخله گران از افغانستان!
نه امریکا نه طالبان نه جهادیها، افغانستانی مستقل، آزاد و دموکراتیک!

حـزب همبستـگی افغـانستـان

۱۵ حوت ۱۳۸۹ (۶ مارچ ۲۰۱۱)

کابل ـ افغانستان

گفتگو با یک سوسیالیست مصری

گفتگو با یک سوسیالیست مصری

مصاحبه کننده : مصطفی عمر      

مترجم : صادق افروز

اعضای سوسیالیست های انقلابی مصر درحالی که برای دمکراسی و حقوق کارگران سازماندهی می کردند ، سال های طولانی سرکوب رژیم پلیسی را تحمل کردند . به دلیل همین تلاش های جسورانه ، سوسیالیست ها قادر شدند نقشی بسیار تعیین کننده در سازماندهی تظاهرات 25 ژانویه ایفا کنند . تظاهراتی که سرانجام به قیام موفقیت آمیز مردم علیه حسنی مبارک منجر شد . هنگامی که جنبش اوج می گرفت ، سوسیالیست ها همچنان موقعیت مرکزی خود را در جنبش حفظ کردند .سامه نقیب از اعضای رهبری سوسیالیست های انقلابی است.او در قاهره به سوالات مصطفی عمر درباره نیروهای محرکه انقلاب مصر و آنچه پیش روی است پاسخ داد .     


  ادامه مطلب ...

نامه ی از رزاق مامون به زهرا موسوی

نامه ی از رزاق مامون به زهرا موسوی

گرفته شده از وبلاگ کنکاش

سلام زهرا٬

از این که از روز چهار شنبه به بعد تلفنم خاموش است٬ نگران نباش. من اخرین باری که برایت

با علامت سوالیه و امریه پیامک فرستادم٬ از نظارت خانه ولایت بود. حلقاتی که علیه من

هماره توطئه درست میکنند٬ روز چهارشنبه در کارته پروان موترم را توقف دادند٬ استلال شان

این بود که روز گذشته این موتر در اختیار فرد مشکوک تحت پیگرد بوده است. تا اقدام

متقابل از سوی من٬ افراد امنیتی تلفن های مرا کنترول کردند و تمامی شماره ها را ظاهرا به کنترول

داده اند. من میدانم که ریشه کار در کجاست فقط از بابت شماره های تو و استفاده های تنبهی از آن

علیه من٬ نگران بودم. خوشبختانه توطئه خنثی شد اما همان روز قریب هشت ساعت در

توقیف ماندم و غیر از دکتر نادر  هیچ کس اطلاع ندارد . تاتعین شماره جدید اصلا نگران

من نباش . حالا برایم گزراش رسیده است که که حتی تون یا آهنگ صدای من در دستگاه های

کنترول اتوماتیک مخابراتی قابل شناسایی است. این طور نتیجه گیری شده است که استخبارات ایران

در همکاری با افراد شان در امنیت ملی افغانستان فکر کرده اند که حاجی نجیب کابلی به وسیله

من در تنگنا افتاده است.آنچه در خصوص صحبت های بابا در تلفن شنیده بودی برای هیچ

کسی یاد آوری نکن. فکر میکنم بابا قبل از آنکه برای تو تلفن بزند٬ در جای مهمان بوده است

و انتقال آن پیام از زبان وی در واقع حفاظت از اهمیت حاجی نجیب است که تقریبا در

تنگنا قرار گرفته است. باید بگویم که بابا گرامی من و تو ٬ در کمال صداقت٬ اطلاع نداشته

است که چی گونه نوعی خبر کاذب را به وسیله  ایشان به این سو تزریق میکند.

مسآله در حال حل شدن است. به زودی سیم کارت جدید میگیرم و برایت زنگ می زنم .

                                                                                                      مامون تو

نامه رفیع به فرزندانش و شرح انگیزه ی سو’ قصد به رزاق مامون

http://hussainzahedi.blogfa.com/post-133.aspx

نامه رفیع به فرزندانش و شرح انگیزه ی سو’ قصد به رزاق مامون

به تنها دلبندان بنده ایمان جان و سبحان جان

پسران عزیزم این ورق را برای این مینویسم که به شما مجهول نماند که پدر ما چرا این عمل خطرناک را انجام داد. امروز ۲۰/۸/۱۳۸۹ برابر با روز تولدم می باشد باید به شما توجیح کنم من عاشق مادر شما بودم و هستم و خواهم بود برای اینکه که به مادر شما برسم از همه چیز گذشتم از بهر  مادر٬ حتی از مذهب٬ وقتی که به او رسیدم انگار بهشت خود را در دنیا پیدا کردم اما از آمدن ما در افغانستان مادر به کسی دیگر دل بست و مرا دچار دیوانگی نمود شبها تابه صبح  پیشش گریه نمودم که از وی بگذرد او صاحب زندگی٬ زن و اولاد است٬ که از من کرده پولدار و قدرتمند میباشد که بسیار معروف و سر شناس٬ اما کجا گوش شنوا و چشم بینا پیشش هزار بار التماس کردم که به وی روی خوش نشان ندهد و بخاطر پاکی اولادهای معصوم ما که ترا مادر صدا می زنند از معشوقه بازی دست وردارد اما نشد.

نامبرده بنام رزاق مامون بسیار عیاش و مشروب خوار که در ظاهر مسلمان و با شرافت خودرا نشان میدهد ولی در باطن خبیث و نمک به حرام ٬ که ۱۰ سال تمام نمک مرا خورد.

با بسیار رذالت مسج های عاشقانه و همچنان سکسی به مادر روان کرده و مادرت هم در مقابل جواب مثبت داده که بیش از دها مسج هر دورا پیدا کرده خوانده ام و همچنان از کاکایت پرسان کنید که بین من و مادرت جنجال های فامیلی صورت گرفته که حتی مرا زندان هم نمود٬ وقتی که تحقیق و تعقیب نمودم معلوم گردید  تحریک کننده این ماجرا رازق مامون بوده. پسران عزیز این را مینویسم که اگر من کشته و یا زندان بروم برای انتقام جویی از تجاوز به ناموس من و شما میباشد که به شما کاملا روشن باشد.

پدر یکه و تنهای شما رفیع

دوستتان دارم

امضا رفیع

پشت نامه

بزن سنگ به قلب شیشه ی من

گر شیشه شکند هر توته ی آن خنجر شود

شکستن شیشه افتخار نیست به سنگ سخت

سنگ گر سخت بود سنگ دان بشکند

پدرتان خواجه عبدالرفیع

نظریه تاریخى مارکس

گرفته شده از سایت اشتراک

 

نظریه تاریخى مارکس




اجازه بدهید صحبت خود را با یک نکته شروع کنم. اگر الان کسى به این جلسه سر زده وارد شود و به ما بگوید چرا عمر خودتان را اینجا صرف مى‌کنید نه از انقلاب خبرى است و نه از صف میلیونى کارگران در خیابان­ها، کمونیسم هم که همین چند سال پیش‏ در روسیه سرش‏ به زمین خورد. بروید و از وقت‌تان بهتر استفاده کنید. حتما هر کدام از ما به چنین شخصى جواب مناسب خواهیم داد. جواب­هاى ما ممکن است در بیان و در استدلال خود متفاوت باشد. اما بی شک در پشت همه این جواب­ها یک باور عمومى‌تر از تاریخ و جهان معاصر وجود خواهد داشت. این باور متکى به یک استنباط عمومى از تاریخ، از گذرا بودن وضعیت موجود و از امکان و لزوم چنین گذرى متکى است. به این معنا همه ما شاید فى‌الحال و بدون صحبت بیشتر در اساس‏ در مبانى بسیار کلى نظریه تاریخ مشترک باشیم. ممکن است بگویید اگر نتیجه این صحبت قرار بود همین باشد که گفتید الان می­توانیم با طیب خاطر از این که نظریه تاریخى مارکس‏ را می­دانیم جلسه را ترک کنیم و شاید به همان کارهاى دیگرى برسیم که فرد مفروض‏ ما در شروع چنین جلسه‌اى به ما گفته بود. ولى واقعیت این است که باور نسبت به نظریه تاریخ مارکس‏ به هیچ وجه‌، علیرغم ظاهر قضیه، یک باور یک دست و روشن در جمع کسانى که خود را بهر روایت جزو پیروان مارکس‏ می­دانستند نبوده است! از زمان سوسیال دمکراسى آلمان گرفته تا کمونیسم روسى تا مائوئیسم و تا چپ نو همه و همه تفاسیر مختلفى از نظریه تاریخ مارکس‏ به دست دادند. به نظر می­رسد همه خود را به این یا آن نوشته مارکس‏ نسبت می­دهند، ولى در مقابل از افراطى‌ترین برداشت­هاى جبرگرایانه تا افراطى‌ترین تفاسیر اراده گرایان از نوشته‌هاى مارکس‏ بدست داده مى‌شود. امیدورام صحبت امروز، و به ویژه بحث ما در باره مثال‌هاى تاریخى مشخصى که من پیشنهاد کردم، نشان بدهد که تا چه اندازه با هم هم نظر هستیم و تا چه اندازه خود را به قول مارکس‏ از «بار تفکرات گذشته که مانند یک کابوس‏ بد بر اذهان سنگینى مى‌کند» رها کرده‌ایم.



 

ادامه مطلب ...